English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (7357 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
credit U ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
credited U ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
crediting U ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
credits U ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
double entry bookkeeping U حسابداری دوبل
cost accounting U حسابداری قیمت تمام شده حسابداری هزینه حسابداری صنعتی
craft revolving fund U حساب اعتبار مربوط به امادهنرهای دستی اعتبار خریدوسایل صنایع دستی
open allotment U حساب اعتبار باز
what is the limit on my account? U حد اعتبار حساب من چقدراست؟
no year oppropriation U حساب تامین اعتبار باز حساب باز
cost accounting U حسابداری قیمت تمام شده حسابداری صنعتی
debiting U در ستون بدهی گذاشتن
debited U در ستون بدهی گذاشتن
debit U در ستون بدهی گذاشتن
debits U در ستون بدهی گذاشتن
deposit U به حساب بانک گذاشتن
deposits U به حساب بانک گذاشتن
charge a sum to U مبلغی را به حساب .....گذاشتن
debit U به حساب بدهی کسی گذاشتن
debiting U به حساب بدهی کسی گذاشتن
debited U به حساب بدهی کسی گذاشتن
debits U به حساب بدهی کسی گذاشتن
enter to someone's credit U به بستانکار حساب کسی گذاشتن
credit a sum to someone U مبلغی را به حساب بستانکارکسی گذاشتن
credit someone with a sum U مبلغی را به بستانکار حساب کسی گذاشتن
current cost accounting حسابداری هزینه جاری حسابداری براساس نرخ های جاری
double squirrel cage motor U موتور قفس سنجابی دوبل موتور با شیار دوبل
creditorship U بستانکاری
credit notes U اعلامیه بستانکاری
credit note U اعلامیه بستانکاری
overdrafts U حواله بیش از اعتبار دریافتی اضافه بر اعتبار
overdraft U حواله بیش از اعتبار دریافتی اضافه بر اعتبار
to secure a debtby a mortagage U با گرفتن گرو بستانکاری خودرا ازدیگران تامین کردن
unfinanced U بدون اعتبار تضمین اعتبار نشده
cost accounts حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
petitioning creditor U بستانکاری که به دادگاه اعلام میکند که ممکن است مدیون ورشکسته باشد
moving pivot U نفر لولای گردش ستون چرخش لولایی حرکت یک ستون
pilaster U هرچیزی شبیه ستون یا استوانه دیواریا جرز ستون نما
Composite Order U [شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
cost plus contracts U به حساب خرید سفارش دهنده وجز فروش سازنده به حساب می اورند
reckoned U حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
reckon U حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
reckons U حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
pilaster U شبه ستون ستون چهارگوش یانیمدایره در بدنه بنا
herma U ستون هرمس :ستون سنگی چارپرکه پیکربربالای ان بود
capitalized expense U هزینهای که علاوه بر به حساب امدن در حساب سود وزیان
clearance U تسویه حساب واریز حساب فاصله ازاد لقی
equity accounts حساب قسمت ذیحساب حساب های اموال یکان
overdrawn account U حساب اضافه برداشت شده حساب با مانده منفی
blocked U [ستون، نیم ستون و پشته بند محافظ]
eustyle U [دهنه بین ستون ها بر حسب قطر ستون]
baluster U ستون کوچک گچ بری شده ستون نرده
To bring someone to account. کسی را پای حساب کشیدن [حساب پس گرفتن]
personal column ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
there is many a slip between the cup and the lip <proverb> U از این ستون به آن ستون فرج است
rudder post U ستون تیغه سکان یا ستون پاشنه
columna rostrata U [ستون های توسکانی با پایه ستون]
To cook the books. U حساب بالاآوردن (حساب سازی کردن )
cell U دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
cells U دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
accounting U حسابداری
book keeping U حسابداری [حسابداری]
accountancy U حسابداری
bookwork [bookkeeping] U حسابداری [حسابداری]
accountancy U حسابداری [حسابداری]
accounting U حسابداری [حسابداری]
cost accounting U حسابداری
privilege U دستورات کامپیوتری که فقط توسط یک حساب امتیاز دار قابل دستیابی هستند , مثل حذف حساب و دیگر تنظیم کابر جدید یا بررسی کلمه رمز
sighting bar U ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
band of shaft U [چنبره سر ستون اطراف ستون ها]
from pillar to post U از این ستون بان ستون
tabulates U مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
angle-leaf U [یکی از چهارشاخه، گوشه ستون ها یا برگ های بیرون زده کنده کاری شده در ته ستون های معماری قرون وسطی]
tabulated U مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulate U مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
reckoning U تصفیه حساب صورت حساب
reckonings U تصفیه حساب صورت حساب
single entry U حسابداری فردی
voucher U سند حسابداری
vouchers U سند حسابداری
accounting machine U ماشین حسابداری
accounting price U قیمت حسابداری
national accounting U حسابداری ملی
single entry U حسابداری ساده
accounting system U نظام حسابداری
accounting profit U سود حسابداری
accounting principles U اصول حسابداری
inflation accounting U حسابداری تورمی
comptroller U بازرس حسابداری
tally sheet U کاربرگ حسابداری
stock accounting U حسابداری موجودی
accounting system U سیستم حسابداری
sales accounting U حسابداری فروش
charge and discharge statements U حساب قیومیت صورت و نحوه ارزیابی و عملیات مالی ارث حساب ارث
credit system of supply U سیستم براورد اعتبار برای تهیه و اماد سیستم تعیین اعتبار خرید اماد
accounting profit سود از دیدگاه حسابداری
lay off <idiom> U به حال خود گذاشتن ،تنها گذاشتن
accountable depot U مرکز نگهداری سوابق حسابداری
accounting package U بسته پیش نوشته حسابداری
duple U دوبل
pace setter U نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace-setter U نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
march outpost U نگهبان ستون راهپیمایی پاسدار ستون طلایه یا جلودارستون راهپیمایی
pace-setters U نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
check register U بازرسی کردن صورت حساب واریز حساب کردن واریزحساب
integrated accounting package U بسته پیش نوشته حسابداری مجتمع
modular accounting package U برنامه پیش نوشته حسابداری واحدی
accounting U اصول حسابداری برسی اصل و فرع
double bottoms U ناو کف دوبل
double diode U دیود دوبل
double refraction U انکسار دوبل
dual tire U لاستیک دوبل
doubled U بازی دوبل
double integral U انتگرال دوبل
double belt U تسمه دوبل
double acting fuse U فیوز دوبل
double seam U درز دوبل
double U بازی دوبل
doubled up U بازی دوبل
double amplitude U دامنه دوبل
push and pull lever U اهرم دوبل
dual capacitor U خازن دوبل
twin conductor U هادی دوبل
fours U مسابقه دوبل
double check U کیش دوبل
double knot U گره دوبل
double-check U کیش دوبل
double-checked U کیش دوبل
double-checking U کیش دوبل
double-checks U کیش دوبل
double vee guide U راهنمای وی دوبل
double u butt weld U جوش لب به لب یو دوبل
double refraction U شکست دوبل
double u butt joint U اتصال لب به لب یو دوبل
twin lever U اهرم دوبل
double frequency U فرکانس دوبل
doubles U بازی دوبل
current purchasing power U حسابداری که در ان نرخهای جاری مبنای محاسبه میباشند
double earth fault U اتصال زمین دوبل
double flanged seam U درز- لبه دوبل
polyphase earth U اتصال زمین دوبل
double flanged butt joint U اتصال لب به لب- لبه دوبل
double i butt weld U جوش درزی ای دوبل
double entry U سیستم دفترداری دوبل
double delta connection U اتصال مثلث دوبل
double dribble U خطای دوبل در بسکتبال
double bank radial engine U موتور ستارهای دوبل
indenture U دوبل کردن قرارداد
double accumulator switch U کلید انباره دوبل
double knee U لوله زانویی دوبل
duplex fixed bed miller U دستگاه فرز دوبل
double tandem engine U موتور سری دوبل
double three spindle machine U دستگاه سه هرزگردی دوبل
double rotor motor U موتور با رتور دوبل
double integration method U روش انتگرال دوبل
dual crank U میل لنگ دوبل
crown debt U طلب دولتی بستانکاری دولتی
lid U کلاهک گذاشتن دریچه گذاشتن
run into <idiom> U اثر گذاشتن ،تاثیر گذاشتن بر
lids U کلاهک گذاشتن دریچه گذاشتن
cadre strength column U ستون مربوط به استعدادپرسنل یکان ستون استعدادپرسنل کادر
trail formation U ارایشات ستون راهپیمایی ارایش حرکت در ستون راهپیمایی
double angle milling cutter U دستگاه فرز زاویه دوبل
double multiple disc clutch U کلاج چند صفحه- دوبل
double thrust bearing U یاطاقان با فشار محوری دوبل
double two high rolling mill U دستگاه نورد مضاعف دوبل
double thrust ball bearing U بلبرینگ با فشار محوری دوبل
double track railway bridge U پل راه اهن باسکوی دوبل
double helical gear U چرخ دندانه مارپیچی دوبل
double keyway broach U مته دستی با جا خار دوبل
double four spindle machine U دستگاه چهار هرزگردی دوبل
accounting package U نرم افزاری که توابع حسابداری تجاری را خودکار انجام میدهد
accounts package U نرم افزاری که توابع حسابداری تجاری را خودکار انجام میدهد
double accentric press U پرس خارج از مرکز بایاطاقان دوبل
double frame hobbing machine U دستگاه فرز غلطکی با قاب دوبل
double squirrel cage U موتور با رتور قفس سنجابی دوبل
adjustable double endwrench آچار شش گوش قابل تنظیم دوبل
piled U ستون ستون لنگرگاه
pile U ستون ستون لنگرگاه
account U حساب صورت حساب
service line U خط مرزی روی زمین در بازی اسکواش دوبل
up and back U بازیگران عقب و جلو در بازی تنیس دوبل
double base diode U دیود- بیس دوبل ترانزیستور یونی- جانکشن
duplex operation U کارکرد یا عملکرد دوبل مکالمه تلفنی دو طرفه
line haul U زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
bubble cap plate column U ستون تقطیر بشقابک فنجانک دار ستون تقطیر با بشقابک وفنجانک حباب
acentrous U فاقد ستون پشتی فاقد ستون فقرات
socle U پایه ستون برامدگی پایه ستون وامثال ان
corporate model U نمایش یا شبیه سازی ریاضی اعمال حسابداری و خطوط راهنمای سیاست مالی یک شرکت
he calcn lates with a U اوبادقت حساب میکند اودرست حساب میکند
digital computer U ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
alleys U حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
alley U حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
alleyways U حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
To leave behinde. U جا گذاشتن ( بجا گذاشتن )
orphan U خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphans U خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphaned U خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
request for discharge U عرضحال اعاده اعتبار دادن عرضحال اعاده اعتبار
to leave someone in the lurch U کسیرا در گرفتاری گذاشتن کسیرا کاشتن یا جا گذاشتن
bubble tray column U ستون تقطیر بشقابک دار ستون تقطیر با بشقابک حباب
barbette U ستون نگهدارنده قبضه توپ ستون نگهدارنده قنداق توپ
validation U اعتبار
valuing U اعتبار
Recent search history Forum search
1wooden poles
1meaning of taking law
2single gas
2credit score
1 Add a recovery email to secure your account
15 Pillars of Islam
0ميخواهم موجودي حساب بگيرم
0ميخواهم موجودي حساب بگيرم
0سر کسی کلاه گذاشتن
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com